کدخبر: ۶۹۱۹۱
۱۱ شهریور ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۰۱
چاپ

بسته خبری ویژه صبح زاگرس

درگیری لفظی قهرمان کشتی با وزیر ورزش!/ ابر جنگنده‌های بی‌رقیب جهان/یک وانت پر از مقام عالیرتبه/گزارشی که «رهبر» را ناراحت کرد

پایگاه خبری تحلیلی صبح زاگرس با توجه به محدودیت وقت مخاطبان، بسته ویژه خبری خود را با رصد اخبار در حوزه های مختلف، در اختیار مخاطبین خود قرار خواهد داد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خبر لنده،  صبح زاگرس  به نقل از بلاغ مازندران:

حمله دوستان و آشنایان قاتل که قرار بود در شهرستان محمودآباد در ملأعام به دار مجازات آویخته شود، باعث لغو این مراسم شد.

 

 

 

حمله دوستان قاتل مانع از اعدام در ملأعام شد

این حمله ناگهانی  در حالی رخ داد که از قبل زمان و مکان اجرای حکم به مردم محمودآباد اعلام شده بود.

بنابر این گزارش، از نخستین ساعات صبح روز دوشنبه تعداد زیادی از مردم محمودآباد برای دیدن صحنه اجرای حکم اعدام عامل جنایت در میدان شهر گرد آمده بودند.

بر اساس اعلام یک مقام آگاه پلیسی تمهیدات لازم برای اجرای حکم اعدام فراهم شده بود ولی به دلیل مسائل امنیتی ناشی از حضور بستگان مرد اعدامی و با صلاح  شورای تأمین و مقامات قضایی شهر، اجرای حکم به وقت دیگری موکول شد.

مرد اعدامی که «محسن» نام دارد در جریان یک درگیری خیابانی پسر جوانی را با ضربات چاقو از پای در آورده بود.

این مرد جوان پس از محاکمه در دادگاه کیفری استان مازندران به اعدام در ملأعام محکوم شد که  رأی صادره پس از تأیید در دیوان عالی کشور و استیذان از ریاست قوه قضائیه قرار بود سحرگاه روز دوشنبه در میدان شهر به اجرا در بیاید.

بنابر این گزارش، در این مراسم نزدیک به سه هزار نفر حضور داشتند که با سر و صدا و هیاهو و اقدامات فیزیکی ناشی از حمله به حصار امنیتی باعث لغو مراسم اعدام شدند.

 

گزارشی که «رهبر» را ناراحت کرد

 

خبرگزاری فارس: خودش می‌گوید: «محشور شدن ما با حضرت آقا به سال ۶۱ برمی‌گردد که ایشان رییس جمهور بودند و من مسئولیت حفاظت سپاه را برعهده داشتم.»

 

از طرف سپاه، علی شمخانی به عنوان جانشین فرمانده کل و مسئول اطلاعات نیز در جلسات شورای امنیت کشور شرکت می‌کردند.
 

«در همین جلسات بود که بنده نیز گاهی برای گزارش حفاظت از شخصیت‌ها شرکت داشتم و حضرت آقا از همانجا ما را شناختند و زمانی هم که ایشان برای سرکشی به مناطق جنگی می‌رفتند، بنده ایشان را همراهی می‌کردم.»
 

«سردار محمدحسین نجات» شاید مهم‌ترین مسئولیت خود را در سال ۷۹ بر عهده گرفت: «فرماندهی سپاه ولی امر» که مسئولیت آن، حفاظت از بیت رهبری است و به مدت ۱۰ سال در این مسئولیت ماند.

 

اگرچه بیشتر «نجات» را یک چهره امنیتی و به دور از رسانه می‌شناسند، اما او با روی خوش به درخواست ما پاسخ مثبت داد و به بیان برخی خاطرات و ناگفته‌ها از ۱۰ سال زندگی نزدیک با رهبر معظم انقلاب پرداخت.

 

آنچه در زیر می‌خوانید، خاطراتی است شنیدنی که فرمانده سابق سپاه ولی امر با لهجه شیرین شیرازی در حالی که در برخی دقایق با بغض همراه بود، با حضور در خبرگزاری فارس تعریف کرد.

 

بخش دوم این مصاحبه که گفت‌وگویی است تفصیلی و به جریان‌شناسی و برخی ریزش‌ها و رویش‌های انقلاب در طول ۳۶ سال اخیر اختصاص دارد (که البته به دلیل ضیق وقت ناتمام ماند) در روزهای آینده منتشر خواهد شد.

 

* نماز عید در پادگان گُلف

 

یک مرتبه بعد از پذیرش قطعنامه -درست خاطرم نیست که عید فطر بود یا عید قربان- عراق مجددا حمله‌ای کرده بود و حضرت «آقا» برای سرکشی به پادگان گُلف* آمدند.

 

جالب است که «آقا» حتی در این وضعیت هم نماز عید را حذف نکردند و به همراه دیگر پاسدار‌ها که حدود ۲۰ نفر بودند، نماز جماعت خواندند و وقتی بنده رسیدم، ایشان در حال خواندن خطبه‌ها بودند.

 

* پادگان گُلف (منتظران شهادت) در اهواز در دوران دفاع مقدس به عنوان مرکز فرماندهی جنگ، محورهای عملیاتی خوزستان را اداره می‌کرد.

 

این ستاد در سال ۱۳۵۹ فعال شد. تشکیل اتاق جنگ و فعال شدن اطلاعات و عملیات، اعزام نیرو تشکیل واحدهای جنگ و حضور مسئولین نظام از مشخصات اصلی پادگان منتظران شهادت (گُلف) بوده است. گُلف تا پایان جنگ به عنوان پایگاه فرماندهی و هدایت جنگ مورد استفاده قرار می‌گرفت.

* وقتی پنیر کوپنی تمام شد

 

زندگی «آقا» یک زندگی معمولی است.

 

یکی از برادر‌ها که محافظ ایشان بود، تعریف می‌کرد در زمانی که اجناس کوپنی بود، هیچ وقت در منزل ایشان ما مثلا پنیر غیر از کوپنی ندیدیم.

 

 

همراه با رهبر انقلاب در مزار شهدای کرمان- اردیبهشت ۸۴

 

یک مرتبه یکی از آقازاده‌ها که فکر می‌کنم آقا میثم بود، آمدند تا با محافظ‌ها صبحانه‌ بخورد. وقتی آمدند دنبال ایشان، «آقا» فرمودند ایشان (فرزندشان) به نان و پنیر علاقه دارند و چون پنیر کوپنی منزل ما هم تمام شده، آمده‌ است با شما نان و پنیر بخورد.

 

* نان سنگک برای محافظ‌ها

 

یکی دیگر از محافظ‌ها تعریف می‌کرد که روال کار ما اینطور بود که صبح‌ها ۲ عدد نان سنگگ می‌خریدیم و به منزل ایشان می‌آوردیم. بعد از چنددقیقه ایشان بخشی از نان را به یکی از آقازاده‌ها می‌دادند تا برای خوردن ما بیاورند.

 

این برادر محافظ تعریف می‌کرد ما نشسته بودیم و دیدیم که در اتاق دائم باز و بسته می‌شود. وقتی مراجعه کردیم دیدیم خود حضرت آقا پشت در هستند و یک سینی چای در دست دارند و چون با دست دیگرشان نمی‌توانستند در را باز کنند (به دلیل مجروحیت در انفجار) با پای خودشان این کار را می‌کردند اما در بسته می‌شد.

این نشان می‌دهد که رهبر انقلاب در برخورد با افراد دیگر حتی محافظ‌ها چه رفتاری دارد.

* گلیم کهنه‌ای که روی دیوار ریاست‌جمهوری پهن شد

یکی دیگر از برادران تیم حفاظت تعریف می‌کرد در اوایل دوره ریاست جمهوری ایشان، ساختمان ریاست جمهوری ۳ طبقه داشت که طبقه بالای آن خانواده آقا زندگی می‌کردند، طبقه وسط دفتر کار و طبقه پایین هم محل استقرار محافظ‌ها بود.

 

 

همراه با رهبر انقلاب در بازدید از موزه دفاع مقدس کرمان- اردیبهشت ۸۴

 

یک روز آقای محمدخان که معاون اجرایی ریاست جمهوری بود آمد و با داد و بیداد به ما گفت خجالت نمی‌کشید؟ اینجا ساختمان ریاست‌جمهوری است. این چه گلیمی است که اینجا آویزان کردید؟ این گلیم اصلا ارزش نگاه‌کردن دارد؟

ما هم گفتیم این گلیم مال ما نیست بلکه خانم ایشان آن را شسته‌اند و پهن کرده‌اند تا خشک شود.

این برادر می‌گفت اشک در چشم آقای محمدخان جمع شد و گفت آیا واقعا در منزل رئیس‌جمهور چنین گلیمی استفاده می‌کنند؟

* اگر پیکان «ضدگلوله» می‌شد...

یک مرتبه حضرت آقا من را صدا کردند و گفتند آقای نجات! هر چه ماشین شیک و خارجی در تیم حفاظت بنده وجود دارد، همه را خارج کنید و هیچ کدام دیگر نباشد.

 


بازدید از نمایشگاه دستاوردهای پژوهشی حوزه علمیه قم- آبان ۸۹

 

بعد به من گفتند اگر «پیکان» قابلیت ضدگلوله شدن را داشت، من می‌گفتم سوار آن شوم اما اگر پیکان نمی‌شود، یک ماشینی باشد که مدل آن کمی بالا‌تر است. چیزی بیشتر از حد ضروری نباشد. در غیر این صورت خود شما باید فردای قیامت پاسخگو باشید و من مسئولیت آن را بر عهده نمی‌گیرم.

بعد از اتمام حجت «آقا» بود که بنده حدود ۲۰ خودرو را جمع کردم و دادم رفت.

* پذیرایی تنها با یک خورشت

نوع میهمانی‌های ایشان که اقوام یا آشنایانشان می‌آیند، طوری است که فقط یک نوع غذا بر سر سفره قرار می‌دهند.

خود ایشان می‌گفتند پدر و مادر بنده این قرار را گذاشته بودند که اگر می‌ه‌مان برایشان آمد، یک نوع پلو و دو نوع خورشت بر سر سفره بگذارند اما بنده و خانم قرارمان این است که فقط یک نوع پلو و یک نوع خورشت باشد.

 


حضور رهبر انقلاب در نمایشگاه کتاب- سال ۸۹

 

من هم در طول خدمتم که گاهی بر سر سفره میهمانان ایشان و یا مقامات کشوری حضور داشتم، هیچ‌گاه بیش از یک نوع غذا ندیدم.

* فرزندان «آقا» سوار چه ماشینی می‌شوند؟

هیچ کدام از فرزندان «آقا» شغل اقتصادی ندارند و از مشاغل اقتصادی منع شده‌اند.

منزل آن‌ها استیجاری و حداکثر یک آپارتمان ۲ خوابه با متراژ ۷۰ تا ۱۰۰م‌تر است و حتی خود آقازاده‌ها هم در گذشته اصرار داشتند که با پیکان تردد کنند و امروز هم همه آن‌ها فقط با ماشین پراید رفت و آمد دارند.

* گشت‌زنی ۲ساعته در «بم» با لباس مبدل

روزی که بم زلزله آمد، صبح جمعه بود. فردای آن روز یعنی شنبه قبل از ظهر، «آقا» بنده را صدا کردند و گفتند من می‌خواهم امروز به بم بروم.

ما گفتیم امروز امکانش نیست و ایشان فرمودند حداکثر تا فردا وقت دارید تا مقدمات کار را فراهم کنید.

ما هم آماده شدیم و فردای آن روز یعنی یکشنبه ایشان با لباس مبدل و یک کلاه پشمی که بر سرشان بود، با یک وانت ۲کابین حدود ۲ ساعت در شهر چرخیدند و هیچ کس ایشان را نشناخت و حتی فرماندار هم که به فرودگاه آمده بود، خبر نداشت.

یک ماه از این ماجرا گذشت و آقا مجددا به بم سفر کردند. چند ماه بعد هم که ایشان به کرمان رفتند، مجددا از بم بازدید کردند.

حضرت آقا با همه وسائل اعم از قطار، هواپیما و ماشین مسافرت‌ می‌کنند و گاهی هم که امکانش باشد، با هواپیمای عادی سفر می‌کنند.

* کاش یک نفر روضه می‌خواند

ایشان یک منشی داشتند به نام آقای «محمدی‌دوست» که ریش بلند سفیدی داشت و از قبل از انقلاب با «آقا» آشنا بود و از دوره ریاست جمهوری ایشان هم منشی‌گری دفتر «آقا» را بر عهده داشت.

یک بار که یادم هست با اتوبوس به سفری رفته بودیم، در راه به ما خبر دادند آقای محمددوست فوت کرده‌اند.

ما تصمیم گرفتیم تا پایان سفر به «آقا» چیزی نگوییم چون آقا ایشان را بسیار دوست داشتند.

 


بازدید رهبر معظم انقلاب از نمایشگاه کتاب تهران- سال ۸۹

 

بعد از نماز مغرب و عشا، آقای وحید رفتند و خبر فوت آقای محمدی‌دوست را به ایشان دادند که «آقا» خیلی درهم شدند.

وقتی به جایی رسیدیم که می‌خواستیم از هم جدا شویم و ایشان به منزلشان تشریف ببرند، گفتند خوب بود کسی روضه‌ای می‌خواند و ما قدری گریه می‌کردیم. (با بغض)

عرض کردم اتفاقا بعد از نماز مغرب و عشا، بچه‌ها زیارت عاشورا داشتند، کاش همانجا گفته بودیم اما متاسفانه زمان گذشت.

بعد «آقا» نکته‌ای فرمودند که بسیار آموزنده بود.

فرمودند آقای محمدی‌دوست رفت و هر چه تلاش کند دیگر نمی‌تواند به این دنیا برگردد.

بعد مثالی زدند و فرمودند که این قضیه مانند این است که ما یک اسب راهوار با یک خورجین بزرگ داشته باشیم و به ما بگویند از اینجا تا گمرک که حدود یک کیلومتر است، زمین پر از اشرفی و طلا و جواهر است و شما تا رسیدن به گمرک می‌توانید هرچه بخواهید جمع کنید اما وقتی به گمرک رسیدید، دیگر نمی‌توان برگشت.

شما سوار بر اسب هستید و می‌خواهید پیاده شوید و جواهر جمع کنید اما می‌گویید بگذار قدری جلو‌تر بروم. وقتی به خود می‌آیید که به گمرک رسیدید و هیچ چیزی جمع نکردید و اجازه برگشت هم نمی‌دهند.

این دنیا مانند‌‌ همان اسب است و باید هر چه می‌توانید ثواب جمع کنید. بعد فرمودند بنده که رهبر هستم مسئولیت سنگین‌تری خواهم داشت و سنگینی این بار برای هر کسی به میزان مسئولیتی است که دارد.

* گزارشی که «رهبر» را ناراحت کرد

خوشحالی ایشان زمانی است که کاری یا اقدامی صورت می‌گرفت که نفع آن به مردم می‌رسید.

مثلا وقتی آقای احمدی‌نژاد موضوع یارانه‌ها را عملی کردند، ایشان فرمودند یک مرتبه در اواخر دولت آقای خاتمی گزارشی برای من آوردند و یک رقمی را گفتند که این‌ها در کشور به نان شب محتاجند و شب‌ها گرسنه می‌خوابند.

 «آقا» فرمود آن شب من تا صبح خوابم نبُرد. بعد‌ها وقتی آقای احمدی‌نژاد این اقدام را انجام دادند، من حساب کردم که به این ترتیب، لااقل عده‌ای که آقای خاتمی گفتند، دیگر شب‌ها گرسنه نمی‌خوابند.

این نوع اخبار و اقدامات که تسهیلاتی برای مردم فراهم می‌کند، موجب خوشحالی ایشان می‌شود.

* آرزویی که برآورده شد

یک مرتبه به زابل رفته بودیم و «آقا» علاوه بر دیدارهای معمولی، یک دیدار هم با خانواده شهدا داشتند.

معمولا در دیدار با خانواده شهدا، تعداد خانم‌ها بیشتر است. برای همین وقتی قسمت خانم‌ها پرشده بود، قسمت آقایان هنوز چند جای خالی داشت.

من در حیاط راه می‌رفتم که می‌دیدم یک پیرزنی سرگردان آنجا ایستاده است. به او گفتم چرا اینجا ایستادی؟ گفت آمده‌ام‌ «آقا» را ببینم ولی نمی‌شود چون جا نیست و من در حیاط مانده‌ام.

 


حضور رهبر معظم انقلاب در مزار شهدای کرمان- اردیبهشت ۸۴

 

به او گفتم همراه من بیا و چون پیرزن بود، او را به قسمت آقایان بردم و گفتم این هم «آقا»! اینجا بنشین و هر وقت خواستی برو. بعد ایستادم از دور او را نگاه کردم.

دیدم مانند کسی که در مقابل یک امامزاده ایستاده شروع به صحبت کرد و ۱۰ دقیقه این حالت طول کشید و بعد گفت کار من تمام شد، می‌خواهم بروم.

آن شب «آقا» فرمودند که قصد دارند به منزل چند شهید هم سرکشی کنند. یک کوچه‌ای انتخاب می‌شد و در آن کوچه به منزل چند شهید می‌رفتند.

جلوی یکی از خانه‌ها که رسیدیم، پیرزنی با چادر نماز در را باز کرد و شعری خواند با این مضمون که «خوش آمدی و خوشم آمد از آمدنت...» بعد به «آقا» گفت با آمدنتان روحم را شاد کردید. من امروز برای دیدن شما آمده بودم، اما چون جا نبود، در حیاط ماندم تا اینکه یکی از محافظ‌های شما مرا به داخل آورد. بعد گفت فکر نمی‌کردم شما یک روزی به منزل ما بیایید.

منزل این پیرزن یک خانه کوچک با ۲ اتاق بود که یک اتاق را به یکی از خانم‌های همسایه که شوهرش فوت کرده بود، داده بود.

یک آقایی هم آنجا حضور داشت. حضرت آقا فرمودند ایشان کیست؟ پیرزن گفت پسرم است.

 «آقا» سؤال کردند شغلشان چیست و او جواب داد استاد دانشگاه هستم.

فرزند دیگر این پیرزن شهید شده بود و فرزند دیگرش هم اگر اشتباه نکنم پزشک بود.

بعد هر چه آقا گفت که شما چه نیازی دارید، پیرزن جواب داد هیچ! فقط دلم می‌خواست شما را ببینم که دیدم. اگر امشب بمیرم، به همه آرزو‌هایم رسیده‌ام.

 «آقا» رو کردند به ما و گفتند استغناء طبع را ببینید؛ با این وضع زندگی و با اینکه مادر یک شهید است، هیچ توقعی از نظام ندارد. این‌ها سرمایه واقعی کشور هستند.

 

درگیری لفظی قهرمان کشتی با وزیر ورزش!

دانا: وزیر ورزش امروز به اردوی کشتی فرنگی می رود تا با قهرمانان این رشته ورزشی دیدار کند و در آستانه بازی های آسیایی برای این کشتی گیران صحبت کند. شنیدیم در خلال این بازدید و زمانی که نوبت به صحبت کشتی گیران می شود. امید نوروزی قهرمان المپیک بلند می شود و خطاب به وزیر ورزش می گوید: چرا مدام دست خالی به اردو می آیید و وعده و وعید می دهید!؟ باید از ورزشکاران حمایت عملی شود.

همین حرف های تند امید نوروزی باعث ناراحتی وزیر ورزش می شود و بین او و این قهرمان کشتی جهان درگیری لفظی پیش می آید و محمود گودرزی با ناراحتی اردو را ترک می کند.

امروز دانا گزارشی از دلخوری کشتی گیران از وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک منتشر کرد، گزارشی که بیانگر واقعیت بود و اتفاق امشب نیز نشان داد که فاصله عمیقی بین مسئولان ورزش و کشتی گیران به وجود آمده است.

 

ابر جنگنده‌های بی‌رقیب جهان +تصاویر

تابناک: جدای از مهارت و تجربه یک خلبان در هدایت و استفاده به موقع از توانایی‌های جنگنده‌ها، عواملی از قبیل جنگ افزار و قدرت و تنوع حمل تسلیحات، سرعت و امکان طی مسافت زیاد با اولین سوختگیری، قدرت مانور، نرم افزار‌ها و فن آوری‌های مدرن الکترونیک در سیستم ناو بری و هدف گیری سانتی متری از سایر امکاناتی است که به شکل خارق العاده به کمک خلبان می‌آید تا بتواند از یک جنگنده هیولایی برای دشمن بسازد. در اینجا فهرست 10 جنگنده بی‌رقیب را در حال حاضر (سال2014) به شما معرفی می‌کنیم:

 

 

یک وانت پر از مقام عالیرتبه +عکس

 

رجانیوز: علیرضا بیکدلی سفیر ایران در ترکیه در صفحه فیسبوک خود با انتشار تصویر زیر نوشته: روزنامه های امروز ترکیه عکس ذیل را منتشر و نوشتند از پشت این وانت یک رییس جمهور و دو نخست وزیر و البته چندین مقام عالیرتبه دیگر بیرون آمدند. در عکس آقای اربکان و آقای اردوغان دیده می شوند. اطرافیان خود را دست کم نگیریم.

 

هشدار درباره عوارض "وای فای" بر سلامت بدن

 

ایسنا: یک فوق تخصص آنکولوژیست کودکان نسبت به عوارض سوء "وای فای" هشدار داد و "وزوز گوش" و "سردرد" را از جمله عوارض نصب "وای فای" در منازل دانست.

دکتر "حسین اصفهانی" در گفت‌وگو با ایسنا، درباره تاثیر امواج تلفن‌های همراه و همچنین مایکروویو بر بدن گفت: تاثیر این امواج زمانی بیشتر خواهد بود که آنتن‌دهی ضعیف باشد. اشعه‌های مایکروویو که در برخی منازل استفاده می‌شود، تاثیر چندانی بر سلامت بدن ندارد؛ چرا که در این دستگاه قطعه‌ای تعبیه شده که از خروج اشعه جلوگیری می‌کند. البته تحقیقات بر روی امواج موبایل و تاثیر آن بر بدخیم کردن سرطان‌ها ادامه دارد و محققان هنوز به نتیجه قطعی در این زمینه نرسیده‌اند.
 
وی ضمن تاکید بر پرهیز از قرار دادن گوشی‌های تلفن همراه کنار قلب یا ناحیه کمر، ادامه داد: قرار گرفتن تلفن همراه کنار قلب سبب می‌شود که امواج با عملکرد قلب تداخل کند. بنابراین توصیه می‌شود افراد از قرار دادن موبایل در کنار قلب خود پرهیز کنند. همچنین قرار دادن موبایل در ناحیه کمر بر عملکرد سیستم تولید مثل تاثیر می‌گذارد و احتمال اختلال در تولید مثل وجود دارد.
 
اصفهانی نسبت به نصب دکل‌های مخابراتی در جوار منازل مسکونی نیز هشدار داد و گفت: نصب دکل‌ها در جوار منازل بر سلامت بدن اثر سوء خواهد داشت و لازم است فاصله این دکل‌ها با منازل رعایت شود. همچنین اشعه‌هایی مانند امواج ناشی از خطوط انتقال برق فشار قوی اثرات مشخصی دارند و اثرات آنها بر بدن قطعی است.
 
 
نبش قبر پیامبر روی میز مقامات سعودی
 
رجا نیوز: روزنامه «ایندیپندنت» گزارش داده است که «علی بن عبدالعزیز الشبل» طرحی را برای تخریب کامل مسجد النبی و نبش قبر پیامبر اسلام، به مقامات سعودی ارائه کرده است.
به گزارش خبرگزاری فارس، روزنامه «ایندیپندنت» روز دوشنبه گزارش داد که یکی از مفتی‌های برجسته عربستان سعودی طرحی را برای تخریب کامل مسجد النبی و نبش قبر پیامبر اسلام به مقامات عربستانی ارائه کرده است.
 
این طرح بخشی از سند پیشنهادی است که «علی بن عبدالعزیز الشبل» مفتی برجسته وهابی و استاد دانشگاه «محمد بن سعود» در اختیار متولی‌های مسجد النبی ارائه کرده کرده است.
 
این سند 61 صفحه‌ای که دکتر «عرفان العلوی» از اساتید عربستانی از آن پرده برداشته است، به ریاض توصیه کرده است که مسجد النبی تخریب شده و پیکر پیامبر پس از نبش قبر، به قبرستان بقیع منتقل شده و به صورت گمنام دفن شود.
 
به نوشته «ایندیپندنت»، البته هنوز هیچ نشانه‌ای مبنی بر اینکه عربستان این پیشنهاد را پذیرفته و قصد اجرا آن را دارد، وجود ندارد. روزنامه ایندیپندنت نتوانسته است در این رابطه با مقامات عربستانی در سفارت این کشور در لندن، گفت‌وگو کند.
 
این گزارش تصریح کرده است که با توجه به اهمیت فوق‌العاده‌‌ای که این مسئله هم برای شیعیان و هم اهل سنت دارد، هرگونه اقدامی برای تخریب مسجد النبی می‌تواند با خشم شدید مسلمانان مواجه شود.
 
علوی که ریاست بنیاد تحقیقات میراث اسلامی را بر عهده دارد، با بیان اینکه تفکر وهابیت احترام قائل شدن برای قبور را شرک می‌داند، می‌گوید: «آن‌ها می‌خواهند از حضور زوار در حرم و احترام گذاشتن به آن جلوگیری کنند، چراکه آن را شرک و بت‌پرستی می‌دانند. اما تنها راهی که می‌توانند برای جلوگیری از زیارت پیامبر توسط زائران انجام دهند، این است که وی را به قبرستان دیگری منتقل کنند.»
 
به گفته علوی، بر اساس طرح‌های ارائه شده، تمامی معماری اسلامی به جا مانده از قرن‌های گذشته در مدینه به همراه گنبد خضرا مسجد باید تخریب شود.
 
«موسسه خلیج» پیشتر اعلام کرده بود که طرح‌های عربستان برای نوسازی مدینه، تاکنون به نابودی 95درصد از بناهای اسلامی با قدمت بیش از 1000 سال منجر شده و اکنون آپارتمان‌ها نوساز و هتل‌های لوکس جای آن‌ها را گرفته‌اند.
 
بخش دیگری از طرح پیشنهادی که به کمیته ریاست حرمین ارائه شده، خواستار تخریب ساختمان‌های اطراف مسجد النبی که محل زندگی اهل بیت پیامبر بوده است، شده است.
 
علوی با بیان اینکه عربستان پیش از این هم سابقه چنین اقداماتی را دارد، می‌گوید: «محل دفن پیامبر ناشناس خواهد بود. الان هرچه اطراف مسجد النبی بوده، تخریب شده است. مسجد را بولدوزها احاطه کرده‌اند. وقتی همه‌چیز را تخریب کردند، ممکن است سراغ مسجد بروند. ممکن است که امام مسجد عنوان کند که مسجد نیاز به گسترش دارد و در حالی که همه نگاه‌ها متوجه عراق و سوریه است، این کار را پیش ببرد.»
 
 
شیرجه زیبا بعد از تسخیر! + فیلم
 
رجا نیوز:شما می توانید فیلم شیرجه زیبای یک لیبیایی بعد از تسخیر محلی در لیبی را از لینک زیر دانلود کنید.
 
دانلود فیلم - لینک مستقیم
 
 
وقتی فرزاد فرزین به یک " سگ " افتخار می کند!
 

خبرگزاری دانشجو: به تازگی فرزاد فرزین که یکی از هنرمندان و خوانندگان کشور است و از شهرت بالایی نیز بهره می‌برد در صفحه شخصی خود، در اینستاگرام به انتشار فیلمی عجیب و زشت پرداخته است.

 

در این فیلم که به دلیل رعایت جانب اخلاق، از انتشار آن معذوریم، سگی تزئینی نمایش داده می‌شود که با کفش‌هایی خاص در حال راه رفتن است. سگی که از محتوای فیلم به سادگی می‌توان فهمید که برای شخص آقای فرزین است.

 

جالب‌تر تیتری است که این خواننده برای این فیلم برگزیده! «راه رفتن آقا میکی با کفش‌های جدیدش»!

 

ما البته علاقه‌ای به سرک کشیدن در زندگی شخصی آقای فرزین و هیچ هنرمند دیگری نداریم اما باید از این خواننده بپرسیم که آیا نمی‌دانند در حال حاضر الگوی بسیاری از جوانان این جامعه هستند. آیا چنین افرادی نباید در قبال جامعه خود احساس مسئولیت کنند؟ آیا فردی مثل فرزاد فرزین تا این حد از جامعه خود دور شده است که نمی‌داند نگه داشتن یک سگ در منزل خلاف شئونات خانواده‌های ایرانی است؟ آیا امثال فرزاد فرزین، تا این حد با عقاید هموطنان خود ناآشنا هستند که خبری از نجاست سگ‌ها ندارند؟

 

ما کاری به عقاید شخصیِ فرزاد فرزین و دیگر شخصیت‌ها نداریم اما لزومی به انتشار فیلمی از سگ شخصی یک خواننده نمی‌بینیم. به راستی افرادی در این سطح شهرت باید بدانند که این شهرت برای آن‌ها مسئولیت می‌آورد و حال که مشهور شده‌اند به آن‌ها به چشم الگوهایی نگاه می‌شود و متاسفانه هنجارشکنی این الگوها به هنجار شکنی‌های اجتماعی مشروعیت می‌بخشد.

 

آقای فرزین! شما و امثال شما، با کفش‌های "آقای میکی" فرهنگ ایران را به کدام سو می‌برید؟

 

 
 

انتهای پیام/ص

 

آخرین اخبار