کدخبر: ۷۴۷۶۸
۱۶ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۵۹
چاپ

يادداشت:

مسؤولیت منتظران

هرگاه تاريخ زندگي بشر را مورد مطالعه قرار مي‌دهيم و كتاب هستي را ورق مي‌زنيم، سرانجام به اين نقطه مي‌رسيم كه سراسر زندگي انسان‌ها در بلا، فقر، محروميت، قتل و كشتار و جنگ‌هاي خانمان‌سوز سپري شده است.

به گزارش پايگاه خبري تحليلي خبرلنده، در هر نقطه جهان گروهي در محروميت و زير سلطه و يا در اسارت فكري و روحي كساني قرار گرفته‌اند و برخي از دست رنج زحمت ديگران استفاده و بهره‌برداري كرده‌اند.


استكبار، استثمار و استحمار در بيشتر شئون زندگي جوامع بشر سايه انداخته است و در بعضي جوامع كساني هستند كه  تن به ظلم و ذلت‌پذيري نداده‌اند و با بي‌رحمي و شدت ، مورد بي‌مهري طاغوت‌ها واقع شده‌اند.


با بيان اين مطلب كافي است به كينه‌توزي‌هايي كه در جهان اتفاق می افتد،  نظر بيفكنيم و متوجه می شويم كه هستي بشر تا چه اندازه‌اي طعمه مستكبران عالم قرار گرفته است. ودر مي يابيم كه چهره جهان هر روز تيره‌تر گشته و لجام گسيختگي انسان بيشتر از پيش خواهد شد.


مع‌الاسف تاكنون هيچ سازمان و گروهي قادر به حل اين معضلات جهاني، اجتماعي و انساني نبوده‌اند و با اين وضع نه تنها گذشته‌ها قابل جبران نمي‌باشد، بلكه هيچ افق روشني در آينده نيز ديده نمي‌شود.


در اين ميان تنها آيين مقدس و درخشان اسلام است كه به طور واقع و اساسي پيام اميد و آينده درخشان و خوشبختي را به جامعه انساني بشارت مي‌دهد كه فرجام اين همه كژي براي بشر اعتقاد به يك آينده درخشان و روشن است كه در پرتو حكومت جهاني اسلام و ظهور حضرت مهدي موعود امام عصر «عجل الله تعالی فرجه» ميسر و مقدور مي‌باشد.


آري در مكتب اسلام مساله ظهور مصلح مقتدري كه ناجي جهان و جوامع انساني باشد، جزو عمده‌ترين مسائل اسلامي است كه مومنين به آن سخت معتقد و آشنا مي‌باشند و اميد به آينده روشن و موفق در سايه حكومتي است كه امام زمان«عج» تشكيل مي‌دهد تا مايه دلگرمي تمامي انسان‌ها گردد. مساله مهدويت بر طبق دلايل بسيار قوی و متقن از قرآن و حديث، وعده به مومنين بوده و پاك انديشان نيك باور دارند كه سنت خداوند هرگز قابل ترديد و قابل تخلف نخواهد بود «وعدالله لايخلف الله وعده»(روم6) خداوند بر خلاف وعده عمل نمي‌كند. «لا يخلف الله الميعاد»(زمر 20)
به طور كلي همه پيامبران بزرگ خداوند به ظهور مصلح مقتدري بشارت داده‌اند و اين بشارت همچنان در ساير كتب آسماني به طرز شايسته و قابل قبولي مطرح گرديده است «وعد الله الذين امنوا منكم و عملو الصالحات ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم وليبدلنهم من بعد خوفهم آمنا يعبدونني لايشركون بي‌شيئا و من كفر بعد ذلك فاولئك هم الفاسقون.»


و خدا به كساني كه از شما بندگان ايمان آورد و نيكوكار گردد وعده فرموده كه در ظهور امام زمان«عج» در زمين خلافت دهد چنان كه امم صالح پيامبران سلف جانشين پيشينيان خود شدند و علاوه بر خلافت دين پسنديده آنان را بر همه اديان تمكين و تسلط اعطا كند و به همه مومنان پس از خوف و انديشه از دشمنان ايمني كامل دهد كه مرا بي‌گانگي بي‌هيچ شائبه شرك و ريا پرستش كنند و بعد از آن هر كه كافر شود به حقيقت همان فاسقان تبهكارند.(نور ـ 55)


در سوره قصص آيه 5 تقريبا همين مضمون حكومت جهاني بندگان شايسته خداوند كه مستضعفين بنياد آن حكومت را تشكيل مي‌دهند، يادآوري شده است «و نريدان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين» و ما اراده كرديم كه بر آن طايفه ضعيف در آن سرزمين منت گذارديم و آنها را پيشوايان خلق قرار دهيم و وارث ملك و جاه فرعونيان گردانيم.


بسياري از مفسرين با مدارك كافي گفته‌اند كه اين آيه شريفه ظهور حضرت مهدي«عج» را بشارت مي‌دهد و نيز در آيه 105 سوره انبيا، مقصود از بندگان صالح را اصحاب آن حضرت دانسته‌اند.


«و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكران الارض يرثها عبادي الصالحون» و ما بعد از تورات در زبور داوود نوشتيم (و در كتب انبياي سلف وعده داديم) كه البته بندگان نيكوكار من ملك زمين را وارث و متصرف خواهند شد.


و در آيه 128 سوره اعراف، مراد از متقين، كساني مي‌باشند كه در ركاب و محور حضرت مهدي «عج» حضور دارند «ان الارض الله يورثها من يشاء من عباده للمتقين» زمين ملك خداست و او به هر كس از بندگان که بخواهد، واگذار ميكند و حسن عاقبت و پيروزي مخصوص اهل تقوي است.


 بنابراين پيامبران و همه پيروانشان خواهان يك حكومت جهاني بوده‌اند كه بتواند پايان دهنده همه تلخي ها، مشكلات و گرفتاري هاي بشر باشند و امروز نيز چنين است كه راه درمان كليه مرض‌ها و لجام گسيختگي‌هاي بشري وجود يك چنين حكومتي مي‌باشد كه باني آن راهي را طي کرده باشد كه پيامبران الهي از دوران بسيار كهن براي تحقق چنين حكومتي بپا خاسته اند و خروش‌ها برآورده‌اند.


سحرگاه اميد آفرين «يوم الله» نيمه شعبان 255هـ ق طلوع خورشيد تابناكي را نويد مي‌دهد كه همه گيتي و بلكه سراسر تاريخ انسانهاي مظلوم در تب و تاب انتظار آن بسر مي‌برند. در آن سحر فرخنده، مولود مسعودي پاي به عرصه گيتي مي‌گذارد كه تمامي ارزش‌هاي والا و گهربار انسانيت، اميدها و آرزوها، آزادي و نجات، برابري و برادري، تحقق حاكميت دين خدا در سراسر زمين و محو ظلم و بيداد، شرك و الحاد و عوامل جهل و بردگي و رذايل ارزش سوز دنياي منحط امروز را براي تمامي مستضعفين جهان به ارمغان آورد.


نيمه شعبان سالروز همان پيشوايي است که پرچمدار خون شهدای راه حق از ابتدای تاريخ تا شهدای گلگون کفن خونين کربلا است كه پيروان اديان الهي در انتظار ظهورش عمرها سپري كرده‌اند.


آري! نيمه شعبان آينده‌اي را نويد مي‌دهد كه ديدگان نگران جهان ناظر احقاق حق مستضعفان، احياي ارزش‌هاي الهي، تحقق آرمان انبيا و اوليا و صالحان و حذف ستمگران و مستكبران به دست تواناي دست خدا در زمين و مظهر قدرت و علم و حكمت خداوند متعال حضرت بقيه الله الاعظم خواهد بود. تولد، مصلح بشريت که ويران كننده تخت‌ها، فرو افكننده‌ تاج‌ها، فروكش‌كننده جباران و قلدران و زورمداران است. نقطه عطفي در تاريخ است كه محرومان و مستضعفان را اميدها و نويدها مي‌دهد.


از اين رو جباران و ستمگران در پي نابودي وي برآمدند و هر چند امام را جز عده معدودي در طول 5 سال اول عمرش يعني از 255 تا 260 نديده بودند ولي به امر پروردگار بر جنازه مطهر پدر براي نماز خود را نمايان كرد تا توسط شب مداران خيمه شب باز انحراف در داخل جريان امامت و ولايت به وجود نيايد.


از آنجا كه دشمن كينه‌توز و پاسدار جهل و تجسم عيني فرعونيان و نمروديان معتمد عباسي در پي قتل آن حضرت برآمدند حكمت پروردگار دانا و حكيم اقتضا نمود كه از انظار پنهان گردد و جز نواب خاص وي را نديدند و بعد از سال 329هـ ق غيبت كبري حضرت آغاز گرديد.


چنين است كه از آن زمان به بعد و تا كنون، پويندگان راه حق و انسانهاي مظلوم انتظار اين مهر درخشنده و آفتاب فروزان سلاله نبوت را مي‌كشند و دست به دعا به درگاه كبرياي حق تا اذن ظهورش بلند می کنند تا كشتي سرگردان و طوفان‌زده خلق مستضعف به ساحل نجات برسد.


اين «منتظران» با خودسازي و سازندگي، مقاومت و پايداري، ايثار و فداكاري، مسئوليت و تعهد خويش را برای حاکميت الهی آماده می سازند. هرجا كه غير حق و ستم، فحشايي و منكراتي ببينند براي برپايي عدالت به پا مي خيزند و قيام مي کنند كه اين گونه انتظار، مثبت و سازنده است.


اگر براي بدست آوردن قسط و عدل و به وجود آوردن «نظام حقه اسلام» عكس‌العملي نشان ندهند، اگرچه منتظر باشند، سودي ندارد و انتظاري منفي و شعاري است.


خط‌ مشي مبارزه در قرآن كريم و سيره ائمه اطهار(ع)


مبارزه در اسلام مقوله‌اي است كه در شرايط فعلي انقلاب اسلامي سخت نيازمند به بحث و بررسي است.


تبيين و تحليل همه جانبه اين امر مهم، تلاش و فرصت كافي را مي‌طلبد، ولي آنچه در ارتباط با نوشتار ما عجالتاً ضروري مي‌نمايد. بررسي شاخصه‌هاي كلي يك مبارزه اسلامي است، همان گونه كه در هر مساله، قرآن به عنوان كتاب آسماني و الهي و زيربناي آموزش و رهنمون ماست، پس اين كتاب شيوه‌ها و اصول كلي مبارزه را نيز براي ما روشن و ترسيم مي‌كند و مفسرين وحي به عنوان ائمه دين، اين رهنمودها و توشه‌هاي قرآني را با انديشه‌هاي زلال خود تفسير ناب و خالص كرده‌اند و بنابراين طبعا بحث ما نيز در اين مقوله يك بحث قرآني و روايي خواهد بود.


شاخصه‌هاي كلي و روش‌هاي عمده و اساسي مبارزه از نظر قرآن عبارتند از:


خدا محوري در مبارزه


مبارزه در اسلام بيش از هر چيز، خداوند محور است و نيروهاي مبارزه و خدا محور در چنين فضايي با داشتن وحدت در شعار، آرمان، استراتژي در رفتار و عمل متشكل و منسجم و هماهنگ با تلاش خالصانه و آگاهانه و پيگير به سوي خدا به پيش مي‌روند، پس در اين مبارزه، مليت و قوم و وطن و... هرگز به عنوان ارزش و انگيزه زيربنا مطرح نيست و نيروهاي آن سرسپرده ديدگاه و نظريه اسلامي هستند و در اين رابطه همه چيز و همه كس و كليات انديشه، حول محور خداوند قادر مي‌چرخد «و قاتلوا في سبيل الله و اعملوا ان الله سميع عليم» جهاد كنيد در راه خدا و بدانيد كه خدا به گفتار و كردار خلق شنوا و داناست.«بقره ـ 244»


«و قاتلوا في سبيل الله الذين يقاتلونكم و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين» در راه خدا با آنان كه به جنگ و دشمني شما برمي خيزند جهاد و مبارزه كنيد ولي ستمكار نباشيد كه خداوند ستمگر را دوست ندارد.«بقره ـ 190»


در اين زمينه آيات بس فراوان و روشن است و به همين جهت از ذكر آنها خودداري مي‌كنيم.


حال ببينيم عناصر مخلص، مومن و پيشگام در مبارزه با چه تعهدي و چه شيوه‌اي به سوي خدا مي‌روند و خصوصيات روحي و اخلاقي آنان چگونه است؟ اينان با پيشنهاد و دستور خدا، قرارداد يك معامله ابدي را با خداوند مي‌بندند و پربهاترين چيز يعنی «خويشتن» را به بها و ثمن در اين داد و ستد معامله مي‌كنند و جنت و سعادت ابدي را با پيكار في سبيل الله با جان و مال و قرباني شدن در راه تحقق آرمان‌هاي بلند مكتب بدست مي‌آورند.
«ان الله اشتري من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و يقتلون وعدا عليه حقا في التوراه و الانجيل و القرآن و من اوفي بعهده من الله فاستبشر و ابييعكم الذي بايعتم به و ذلك هو الفوز العظيم.»


خدا جان و مال اهل ايمان را به بهاي بهشت خريداري كرده آنها در راه خدا جهاد و مبارزه مي‌كنند كه دشمنان دين را به قتل رسانند و با خود خود كشته شوند اين وعده قطعي است بر خدا و عهدي است كه در تورات و انجيل و قرآن ياد فرموده و از خدا باوفاتر به عهد كيست؟ اي اهل ايمان شما به خود در اين معامله بشارت دهيد كه اين معاهده با خدا به حقيقت سعادت و پيروزي بزرگي است.«توبه ـ 111»


از تفسير نمونه جلد 8 نقل است در هر معامله پنج ركن اساسي وجود دارد كه عبارتند از؛ خريدار، فروشنده، متاع، قيمت، سند معامله، خداوند در اين آيه به تمام اين اركان اشاره كرده است. خودش را «خريدار»، مومنان را «فروشنده»، جان‌ها و اموال را «متاع»، بهشت را بها «ثمن» براي اين معامله قرار داده است. منتها طرز پرداخت اين متاع را با تعبير لطيفي چنين بيان مي‌كند آنان در راه خدا پيكار مي‌كنند و دشمنان حق را مي‌كشند و يا در اين راه كشته مي‌شوند و شربت شهادت را مي‌نوشند و به دنبال آن به «اسناد» معتبر و محكم اين معامله كه پنجمين ركن است، اشاره كرده. خداوند مي‌فرمايد: «اين وعده حقي است بر عهده خداوند كه در سه كتاب آسماني تورات، انجيل و قرآن آمده است» البته با توجه به تعبير «في سبيل الله» به خوبي روشن مي‌شود كه خداوند خريدار جان‌ها، تلاش‌ها، كوشش‌ها و مجاهدت‌هايي است كه در راه او صورت مي‌گيرد، يعني در راه پياده كردن حق و عدالت و آزادي و نجات انسان‌ها از چنگال زور و كفر و ظلم و فساد. در آيه بعدي قرآن ويژگي‌ها و خصوصيات اين عناصر پيشرو در مبارزه مكتبي را اين چنين برمي‌شمرد: «التائبون العابدون الحامدون السائحون الراكعون الساجدون الامرون بالمعروف و الناهون عن المنكر و الحافظون لحدود الله و بشر المومنين» بدانيد كه از گناه پشيمانان، خداپرستان حمد و شكر نعمت گذاران روزه‌داران نماز با خضوع گذاران امر به معروف و نهي از منكر كنندگان و نگهبانان حدود الهي و مومنان را بشارت بده. «توبه ـ 112»


و يك به يك آنان را معرفي مي‌كند. (تفسير نمونه ـ جلد8، صفحه153)


1- آنان توبه كنندگان هستند و دل و جان خود را به وسيله آب توبه از آلودگي گناه شتسشو مي‌دهند.«التائبون»


2- عبادت كنندگان و در پرتو راز و نياز با خدا و پرستش ذات پاك او خودسازي مي‌كنند.«العابدون»


3- آنان پروردگار را در برابر نعمتهاي مادي و معنوي سپاس مي‌گويند.«الحامدون»


4- آنها از كانون عبادت و پرستش به كانون ديگري رفت و آمد دارند.«الساجدون»


5- آنها كه در برابر عظمت خداوند ركوع مي‌كنند.«الراکعون»


6- آنان كه سر به آستانش مي‌سايند و سجده مي‌آورند.«الساجدون»


7- آنها كه مردم را به نيكي‌ها دعوت نمايند.«الامرون بالمعروف»


8- آنان كه تنها به وظيفه دعوت به نيكي اكتفا نمي‌كنند و با هر گونه فساد و منكري مبارزه مي‌كنند.«و الناهون عن المنکر»


9- و آنهايي كه پس از اداي رسالت امر به معروف و نهي از منكر به آخرين و مهمترين وظيفه اجتماعي خود يعني حفظ حدود الهي و اجراي قوانين و اقامه حق و عدالت قيام مي‌كنند «والحافظون لحدود الله» و اين عملكرد مكتبي و خصوصيات عناصر متعهد در مبارزه است.


اصول ثابت و استراژيك در مبارزه


اصول ثابت و تغيير ناپذيري تابلووار سرلوحه مبارزات است و استراتژي‌هاي استوار و تغيير ناپذير در برخورد با رخدادهاي گوناگون در روند مبارزه و موضع گيري‌ها و شعارها در مبارزه كاملا برخواسته از آن اصول و نيز نماينگر آن است و هيچ گاه دستخوش تغيير و تحول و قرباني توافق‌هاي نامناسب و استعماري حتي در پيچيده‌ترين اوضاع و سخت‌ترين شرايط نخواهد شد. و يك قدم از مواضع اصلي و اصولي خود به عقب بر نمي‌گردد.

 

اسلام هرگز اجازه نمي‌دهد كه امت اسلامي در برابر امت كفر و جامعه و نظام شرك منفعل باشد.«قل يا ايها الكافرون ـ لا اعبد ما تعبدون ـ و لا انتم عابدون ما ا عبد ـ و لا انا عابد ما عبدتم ـ و لا انتم عابدون ما اعبد ـ لكم دينكم ولي دين» اي پيامبر بگو، كه اي كافر نمي‌پرستم آن چه را كه شما مي پرستيد و نه شما را عبادت مي كنم و نه شما خداي معبود مرا عبادت خواهيد كرد پس دين شما براي خودتان باشد و دين من براي خودم. (كافرون، 6ـ1)


«مرحوم استاد محمد تقي شريعتي در تفسير اين سوره مبارك مي نويسد: «در اين سوره با صراحت به كفار اعلام مي‌شود كه سازشكاري و همگامي ما و شما محال است، بديهي است كه افراد لاابالي و بي عقيده كه به هيچ چيز پاي بند نيستند، مي‌توانند به مقتضاي وقت به هر رنگي درآيند و با هر مرام و مكتبي همراه و همفكر باشند و با هر ملت و امتي همگام و دمساز گردند، ولي كساني كه مقيد به مباني و اصول اعتقادي هستند و راه و روشي معين و مشخص دارند و راستي و صداقت دارند و ايماني كه از جان و دل آن را پذيرفته اند، محال است كه (هرچند به بهاي سلطنت روي زمين باشد) از آن دست بكشند و برخلاف آن گامي بردارند.


«يا ايها الذين آمنوا لاتتخذوا بطانه من دونكم لايالونكم خبالا و دواماعنتم قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفي صدورهم اكبر قد بينالكم الايات ان كنتم تعقلون» اي اهل ايمان از غير خودتان دوست صميمي را به عنوان همراز انتخاب نكنيد چه آن كه آنان به غير دين اسلامند از خلل و فساد در كار شما ذره‌اي كوتاهي نمي كنند كه مي‌خواهند. شما در رنج و سختي باشيد دشمني شما را به زبان هم آشكار سازند در صورتي كه محققا آنچه در دل پنهان مي دارند بيش از آن است كه بر زبانشان آشكار مي شود ما آيات خود را براي شما به خوبي بيان كرديم اگر عقل و انديشه به كار بنديد.(آل عمران118)  


خداوند دراين آيه به مومنان هشدار داده است تا بيگانگان را به عنوان دوست و به عنوان حامي و ياور در هيچ كاري نپذيرند و فريب سخنان جذاب و طرح هاي جالب و اظهار محبت هاي به ظاهر عميق و صميمانه آنها را نخورند.


آيات بسياري در قرآن مجيد است که هر كدام به نوبه خود خطي از خطوط سياسي، اجتماعي و مواضع استراتژيكي را در يك مبارزه ارايه داده و نمايان می سازد و فراروی مبارزين اسلامی در تماميت تاريخ و گستره زمان می گذارد و در اين زمينه ترسيم گر خط مشی مبارزه می باشد.


ج‌ـ استقرار حق و اصلاح جامعه اسلامي

 
مسير مبارزه اسلامي در دگرگوني جامعه و تحول عميق اجتماعي است و در جهت استقرار حاكميت حق و قوانين ايده‌آل الهي گام بر مي دارد تا بساط نابرابري‌ها و ناعدالتي ها و فسادهای اجتماعي را برچيند و جامعه اسلامي را به سوي قسط و اصلاح و رستگاري به پيش برد و در روند تكاملي خود به تغيير دست زند. لذا دورنماي مبارزه در جامعه اسلامي تحول عميق و بنيادي در فرهنگ ، سياست، اقتصاد، سنتها و روابط است كه استوار بر مباني جهان بيني اسلامي است و نيروهاي «اصلاح طلب» مسلمان عناصري هستند كه در جهت تحول عميق با ايمان و باور راستين به آرمانهاي الهي و با توكل به خداوند به پيش مي روند.


تاريخ مبارزات نهضت هاي الهي به خوبي حكايت مي‌كند كه ؛ انبياء، ائمه دين، رهبران و پيشگامان الهي با محور قرار دادن خداوند و دين او در اعمال و رفتارهاي خود در راستا و امتداد همين تحول بنيادين مبارزه كرده‌اند.


 پيشرو و پرچمدار مبارزه، مولا علي «عليه السلام» در تشريح انگيزه جهاد و مبارزه خويش چنين مي‌فرمايد: «الهم انك تعلم انه لم يكن الذي كان منا منافسه في سلطان و لا التماس شي من فضول الحطام و لكن لنرد المعالم من دينك و نظهر الاصلاح في بلادك فيا من المظلومون من عبادك و تقام المعطيه من حدودك» (نهج البلاغه، خطبه 31)


جناب آقاي عميد زنجاني اين آيه را چنين ترجمه كرده‌اند؛ بار خدايا تو خود مي داني آن چه كه از ما رخداده و در گيريهايي كه با قاسطين، ناكثين و مارقين داشته ايم، هيچ كدام براي مبارزه و رقابت در جهت چنگ اندازي به قدرت نبوده است، و نه براي به دست آوردن چيزي از متاع نـاچيز و بي ارزش دنيا و لكن هدف ما اين بود كه نشانه ها، آثار، آيات و بينات دينت را به جايگاه اصلي‌اش بازگردانيم و بار ديگر چراغ هدايت را سر راه بندگانت روشن كنيم و «اصلاح» و بازسازي امور را در سرزمين هاي تو به ظهور رسانيم و آن را علني و آشكار سازيم و تا ستمديدگان از بندگانت در امنيت به سر برند و فرامين و احكام تعطيل شده ما بر پا و اجرا گردد. (جهاد از ديدگاه امام علي در نهج البلاغه ، صفحه 37 و 38 )


حضرت ابا عبدالله الحسين «عليه السلام» در بيان انگيزه قيام خويش، جنبش بزرگ الهي خود را بر همان انگيزه‌ها استوار مي سازد كه پدر بزرگوارش آن را بيان فرمودند.


در قسمتي از وصيت نامه‌اش، آن حضرت مي‌فرمايند: «اني لم اخرج اشرا و لابطرا و لا مفسدا و لاظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي اريد ان امر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيره جدي و ابي علي بن ابي طالب.»


من قيام نمي كنم براي خودخواهي و كسب قدرت و خوش گذراني و نه براي راه اندازي فساد در جامعه و نه براي ستمگري، تحقيقاً حركت كردم و دست به شمشير زدم براي «اصلاح» جامعه اسلامي و امت جدم و خواستم امر به معروف و نهي از منكر نمايم و به شيوه جدم و پدرم عمل نمايم، يعني حكومت خدا و حق را بر روي زمين پياده كنم.


 پس با شهادت گرفتن اين آيات و روايات مي توان گفت؛ مبارزه ما در چنين آرمانها، انگيزه ها و اهداف گام برمي دارد و هر كس و هر جمعي كه در مبارزه خود جز اين بينديشد و تعقيب كند، مسيرش به سوي هدايت و ربوبيت نخواهد بود. 

 

نویسنده: جعفر حاجی کریم نظری

انتهاي پيام/م75