يادداشت:
آرزوهای بزرگ ( 1 )

آرزوهاى بزرگ ما براى ملّت در اين سال، پيشرفت اقتصادى است، اقتدار و عزّت منطقه اى و بين المللى است، جهش هاى علمى به معناى واقعى است.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي خبرلنده، مقام معظم رهبری در بخشی از بيانات خود به مناسبت حلول سال ۱۳۹۴ فرمودند :" و امّا در سال ۹۴ آرزوهاى بزرگى براى ملّت عزيزمان داريم كه همه ى اين آرزوها هم دست يافتنى است. آرزوهاى بزرگ ما براى ملّت در اين سال، پيشرفت اقتصادى است؛ اقتدار و عزّت منطقه اى و بين المللى است؛ جهش هاى علمى به معناى واقعى است؛ عدالت قضائى و اقتصادى است؛ و ايمان و معنويّت است كه از همه مهم تر و پشتوانه ى همه ى آن سرفصل هاى ديگر است "
چرا " ایمان و معنویت " مهم ترین و پشتوانه تفکر و رفتارهای عملی انسان است ؟ !
ایمان چیست ؟ کلمه ایمان از «أمن» گرفته شده است که فعل ثلاثی مجرد آن «أمِنَ، یأمن وأمناً» به معنای آرامش و اطمینان قلب است. ایمان تصدیق قلبی و آن چه که پیامبر عظیم الشان اسلام (ص )یقیناً آورده است، می باشد و مومن کسی است که با قلب خود معتقد به آن ها باشد .
در تفسیر المیزان علامه طباطبایی ايمان ، علم و عمل را با هم دانسته اند و می فرمایند :
ايمان، تنها و صرف علم نيست، به دليل آيات زير كه از كفر و ارتداد افرادى خبر می دهد كه با علم به انحراف خود كافر و مرتد شدند، مانند آيه" إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلی أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى" 1 و آيه" إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدی " 2
و آيه" وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ" 3 و آيه" وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی عِلْمٍ" 4، پس بطورى كه ملاحظه می فرماييد اين آيات، ارتداد و كفر و جحود و ضلالت را با علم جمع می كند.
پس معلوم شد كه صرف علم به چيزى و يقين به اينكه حق است، در حصول ايمان كافى نيست، و صاحب آن علم را نمی شود مؤمن به آن چيز دانست، بلكه بايد ملتزم به مقتضاى علم خود نيز باشد، و بر طبق مؤداى علم عقد قلب داشته باشد، به طورى كه آثار عملى علم- هر چند فى الجمله- از وى بروز كند، پس كسى كه علم دارد به اينكه خداى تعالى، الهى است كه جز او الهى نيست، و التزام به مقتضاى علمش نيز دارد، يعنى در مقام انجام مراسم عبوديت خود و الوهيت خدا بر می آيد، چنين كسى مؤمن است، اما اگر علم مزبور را دارد، ولى التزام به آن را ندارد، و علمى كه علمش را بروز دهد و از عبوديتش خبر دهد ندارد چنين كسى عالم هست و مؤمن نيست.
و از اينجا بطلان گفتار بعضی كه ايمان را صرف علم دانسته اند، روشن می شود به همان دليلى كه گذشت. و نيز بطلان گفتار بعضی 6 كه گفته اند: ايمان همان عمل است، چون عمل با نفاق هم جمع می شود، و ما می بينيم منافقين كه حق برايشان ظهورى علمى يافته، عمل هم می كنند، اما در عين حال ايمان ندارند.
و چون ايمان عبارت شد از علم به چيزى به التزام به مقتضاى آن، به طورى كه آثار آن علم در عمل هويدا شود، و نيز از آنجايى كه علم و التزام هر دو از امورى است كه شدت و ضعف و زيادت و نقصان می پذيرد، ايمان هم كه از آن دو تاليف شده قابل زيادت و نقصان و شدت و ضعف است، پس اختلاف مراتب و تفاوت درجات آن از ضرورياتى است كه به هيچ وجه نبايد در آن ترديد كرد. اين آن حقيقتى است كه اكثر علماء آن را پذيرفته اند، و حق هم همين است، دليل نقلى هم همان را می گويد، مانند آيه مورد بحث كه می فرمايد:" لِيَزْدادُوا إِيماناً مَعَ إِيمانِهِمْ" و آياتى ديگر. و نيز احاديثى كه از ائمه اهل بيت (ع) وارد شده، و از مراتب ايمان خبر می دهد . ( اصول کافی - ج 2، ص 42 )
نظريه عالم بزرگوار فخر رازى در معناشناسی ایمان مجموعه ای از چند مدعا است كه هر يك مستندات خاصى مى طلبد.
1- ايمان تصديق است؛ براى اثبات اين مدعا نويسنده الكبير چند دليل مى آورد: الف. ايمان در لغت به معناى تصديق است و هر معناى ديگرى غير از تصديق، هماهنگى با لغت عرب ندارد و با عربى بودن قرآن ناسازگار مى افتد. ب. ايمان در طول تاريخ اسلام بسيار پر كاربرد مىنمايد. اگر در اين مدت ايمان معنايى غير از تصديق يافته باشد، انگيزهها براى معرفت اين معنا بسيار مىبود و به حد تواتر مىرسيد در صورتى كه چنين چيزى ديده نمىشود؛ بنابراين ايمان همان معناى لغوى خود را دارد. ج. ايمانى كه با «ب» متعدى شود به اتفاق علماء به معناى تصديق است. بنابراين ايمان غير متعدى نيز همان معنا را دارد. فخر رازى با اين مستندات به نقد نظريه كسانى مىپردازد كه «ايمان» را «معرفت» مىدانند. اما بايد توجه داشت كه «معرفت» در منظر كسانى كه ايمان را معرفت مىدانند نوعى اعتقاد است و اين اعتقاد با تصديق قلبى تفاوت ندارد؛ مگر آن كه مراد از معرفت مطلق معرفت باشد كه در اين صورت نيز تعريف ايمان به معرفت تعريف به اعم است.
2 - ايمان تصديق قلبى است؛
چه اين كه در آيات قرآن ايمان به قلب نسبت داده شده است. «وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ» (مائده /41) «وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ» (نحل /106) «كَتَبَ فِى قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ» (مجادله /22) «وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِى قُلُوبِكُمْ» (حجرات /14)
3 - عمل تمام يا جزء ايمان نيست؛
فخر رازى دو دليل براى اين قسمت مى آورد: الف: در برخى آيات قرآن، عمل صالح در كنار ايمان قرار گرفته است و اگر عمل، ايمان يا جزء ايمان باشد تكرار رخ مىدهد و اين تكرار ناشايست است: 1 - «وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ...» (بقره /18)82. 2 - «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوْا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ» (بقره /19)277و موارد فراوان ديگرى نظير اين مضمون در آنها آمده است. برخى قرآن پژوهان، در توجيه تفكيك ايمان از عمل در اين آيات بيانى دارند كه از نظر فخر رازى مقبول نيست از جمله: «اجاب القاضى بانّ الايمان و ان كان يدخل فيه جميع الاعمال الصالح الّا انّ قوله آمن لا يفيد الا أنه فعل فعلاً واحدا من افعال الايمان فلهذا احسن ان يقول «و الذين آمنوا و عملوا الصالحات»«قاضى گفته است هر چند واژه ايمان و حقيقت آن در بر دارنده همه اعمال نيك هست ولى زمانى كه در كنار ايمان سخن از عمل صالح به ميان آمده است اشاره به جزئى از معناى ايمان و فعلى از افعال نيك مؤمنانه دارد.» اين توجيه در نظر نويسنده الكبير صحيح نمىنمايد؛ چه اين كه فعل ماضى بر حصول مصدر در زمان گذشته دلالت دارد. بنابراين اگر ايمان مصدر است و دلالت بر تمام اعمال صالح دارد فعل ماضى آمن نيز دليل بر صدور تمامى اعمال صالح است نه يك فعل چنان كه قاضى مدعى است.20 برخى ديگر براى اثبات اين معنا كه در واژه ايمان معناى عمل لحاظ شده و تكرار عمل پس از ايمان دليل بيگانگى اين دو معنا از هم نيست به اين آيه استدلال كردهاند: «و عملوا الصالحات و أقاموا الصلاه و آتوا الزكاة». وجه استدلال اين است كه به طور قطع اقامه نماز و پرداخت زكات داخل در «عملوا الصالحات» بوده و هست و با اين وصف باز هم خدا، اين دو مصداق مهم را پس از آن عنوان عام ياد كرده است، نتيجه اين كه آمدن عمل صالح پس از ايمان دليل تباين آن دو نيست. پاسخ فخر رازى به اين استدلال چنين است: اصل در جمع هر لفظ اين است كه نسبت به لفظ ديگر حامل معناى جديد باشد، مگر آنجا كه حمل بر معناى جديد ميسّر نباشد، پس به حكم اين اصل واژه ايمان معنايى غير از واژه عمل دارد.
و اگر در آيه «اقاموا الصلوة و...» نتوانيم نماز و زكات را از عمل صالح جدا كنيم، دست از اصل بر مىداريم ولى در مورد ايمان و عمل صالح چنين عذرى وجود ندارد و امكان حمل بر دو معناى متفاوت هست. ب. در برخى آيات «ايمان» با فرض انجام معصيت ياد شده است. «الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ» (انعام /82) «وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا» (حجرات /9) فخر رازى مىگويد اگر براستى در معناى ايمان، عمل صالح نيز وجود داشت، يا ايمان محل عمل صالح بود، نبايد به فرد گنهكار، واژه «مؤمن» اطلاق مى شد. كعبى، از جمله كسانى است كه معتقد است آيه «وَلاَ تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ» (انعام /121) حكايت از آن دارد كه عمل ناصالح منافات با ايمان دارد، پس ايمان اسم براى همه طاعتها و اعمال صالح است، هر چند در لغت، صرفاً به معناى تصديق باشد - پس اشكالى ندارد كه معناى لغوى با معناى شرعى و اصطلاحى متفاوت باشد، چنان كه در لغت، شرك به معناى شريك گرفتن براى خداست ولى در شرع، خوردن از ذبيحه مشركان كه يك عمل است شرك معرفى شده است. فخر رازى اين استدلال كعبى را نيز بر نمىتابد و از آن پاسخ مىدهد: «لقائل ان يقول: لم لا يجوز ان يكون المراد من الشرك ههنا اعتقاد بان للَّه تعالى شريك فى الحكم و التكليف؟ و بهذا التقدير يرجع معنى هذا الشرك الى الاعتقاد فقط»21 «ممكن است گفته شود كه چرا مقصود از شرك دراين جا اعتقاد به شريك براى خدا در حكم و تكليف نباشد، بدين ترتيب معناى شرك در اين جا برمىگردد به اعتقاد فقط.»
4 - ايمان اقرار فقط نيست؛
چه اين كه اگر ايمان اقرار باشد منافقان و يا كسانى كه تسليم ظاهرى شده و اقرار زبانى كردهاند در شمار مؤمنان قرار مى گيرند؛ در صورتى كه در قرآن منافقان و تسليم شدگان در شمار مؤمنان شناخته نشده اند.22 چنانكه فرموده است: «وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُم مِن بَعْدِ ذلِكَ وَمَا أُولئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ» (نور /47) «آنها مىگويند: «به خدا و پيامبر ايمان داريم و اطاعت مىكنيم!» ولى بعد از اين ادعا، گروهى از آنان رويگردان مىشوند؛ آنها (در حقيقت) مؤمن نيستند!» آنها با زبان به خدا و رسول اظهار ايمان كردهاند ولى در حقيقت مؤمن نيستند و مؤمن ناميده نمى شوند.23 پس از اين دلايل نويسنده الكبير به نقد مستندات كراميه مىپردازد. زيرا كراميه معتقدند كه ايمان، تنها اقرار به زبان است و نياز به تصديق قلبى ندارد! كراميه براى اثبات ادّعاى خود به آيه 221 سوره بقره استناد جستهاند كه مىفرمايد: «وَلاَ تَنكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ» يعنى؛ با زنان مشرك ازدواج نكنيد مگر زمانى كه ايمان آورند. كراميه مىگويند : بديهى است كه ايمان در اين آيه به معناى تصديق قلبى نيست، زيرا ما راهى براى فهم باور قلبى ديگران نداريم، بنابراين به نظر همگان، اقرار زبانى به ايمان براى جواز ازدواج كافى است. و به اين اقرار زبانى، ايمان گفته شده است. در نگاه فخر رازى اين استدلال ناتمام است. زيرا: 1 - اگر ايمان، فقط اقرار باشد عبارت «و ما هم بمؤمنين» در آيه شريفه «و من الناس من يقول آمنا باللَّه و باليوم الاخر و ما هم بمؤمنين» صادق نمىباشد. 2 - در آيه شريفه «قالت الاعراب آمنّا قل لم تؤمنوا» خداوند اقرار زبانى اعراب را ايمان به حساب نياورده است. و امّا اين كه در آيه 221 بقره، همه عالمان به اتفاق نظر لفظ ايمان را براقرار زبانى حمل كرده اند، به اين دليل است كه در مثل چنين موردى پى بردن به باور قلبى امكان ندارد و اين عدم امكان قرينه شده است براى حمل ايمان بر معناى ممكن كه عبارت است از اقرار زبانى. البته مستندات فخر رازى تنها نادرستى نظريه كراميه را نتيجه مىدهد و ناظر به ديدگاه كسانى كه اقرار را جزء ايمان، شرط و يا كاشف از ايمان مى دانند، نخواهد بود.
ایمان چیست؟ مومن کیست؟
جعفر حاجی کریم نظری در کتاب " اخلاق اسلامی " برای نسل سوم ، در بخش ایمان آورده است : «ایمان» عبارت است از قرار گرفتن عقیده در قلب و یا به فرموده پیامبرعظیم الشان اسلام (ص) ایمان نوعی پیمان و گرهی است که در قلب انسان ایجاد میگردد. « الا یمان عقد بالقلب» (امالی طوسی ج 2 ص64) ایمان از ماده «امن» گرفته شده و به معنای امنیت بخشیدن است و شاید مناسبتش این باشد که انسان مومن در واقع معتقد است و خود را از شک و تردید که آفت اعتقاد میباشد، امنیت داده است و یا این که خود را از مجازات در نیا و عقوبت در آخرت ایمن ساخته است.
ایمان همیشه مساوی با اسلام نیست. چنان که اعراب به پیشگاه پیامبر(ص) ادعای ایمان کردند و خداوند به پیامبرش فرمود: «قالت الاعراب امنا قل لم تومنوا و لکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم» (ای رسول، اعراب بنی اسد و غیره) که بر تو منت گذارده و گفتند ما ایمان آوردیم به آنها بگو شما که (ایمانتان) به قلب (گره نخورده) و وارد نشده و حقیقت هنوز ایمان نیاوردهاند.(حجرات-14) در اسلام هر کس شهادتین را بر زبان گوید در بین مسلمانان وارد شده است اما «ایمان» یک مساله دورنی و باطنی است و جایگاه آن دل و قلب انسان میباشد نه زبان و ظاهر او.
چنانچه پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «الاسلام علانیه و الایمان فی القلب» اسلام امر آَشکاری است ولی جای ایمان در دل میباشد. (مجمع البیان_ جلد 9-ص 138)
در کتاب کافی جلد 2 باب اسلام حدیث 1و2 به نقل از امام معصوم(ع) آمده است «الایمان اقرار و عمل، و الاسلام اقرار بلا عمل» که ایمان اقرار توام با عمل و اسلام بدون عمل معرفی شده است.
در واقع هر مومنی مسلمان است و اما هر مسلمانی حتما مومن نیست.
به مفاد این حدیث ایمان اخص از اسلام و در عین حال یک درجه بالاتر از اسلام است. در این آیه در خصوص رابطه ایمان و اسلام به نقل از حضرت امام رضا(ع) در اصول کافی، جلد دوم، صفحه 52 آمده است: «الایمان فوق الاسلام بدرجه و التقوا فوق الایمان بدرجه والیقین فوق التقوا بدرجه» ایمان یک درجه از اسلام بالاتر و تقوا یک درجه از ایمان بالاتر و یقین یک درجه از تقوا بالاتر است. و از طرف دیگر ایمان دارای درجات و مراتب مختلف است که با این اختلاف درجات، مومنین نیز به طبقات گوناگون تقسیم میگردند و تمام انسانها که اظهار ایمان و اعتقاد میکنند یکسان و برابر نیستند، معمولا این افراد به دستههای زیر تقسیم میشوند:
1-عدهای همان گونه که در شعار ادعای ایمان و اعتقاد به مکتب دارند، به عمل نیز مخلصانه میکوشند تا تمام دستورات آن را دقیقا در زندگی خود پیاده نمایند و برای دفاع از دست آوردهای مکتب مورد پذیرش خود، آمادگی هر نوع فداکاری را دارند و حتی در این راه از بدن و جان و مال دریغ نداشته و وجود و حیات خویش را برای دین و اهداف آن میخواهند و این کاملترین درجه ایمان است.
2- اما دسته دوم از ادعا کنندگان ایمان و اعتقاد، در مرحله عمل تا حدودی حاضرند و حتی بعضی تکالیف را مورد عمل نیز قرار میدهند و برای دفاع از مرز عقیده و ایمان، فقط تا سر حد بذل مال آمادگی دارند. اما هنگامی که پای جان در میان میآید، قدمشان میلرزد و روحشان قبض میشود و شهامت جان باختن در راه هدف را ندارند، این دسته دارای ایمان ضعیفتر از دسته اول هستند.
3- دسته سوم در سطح ادعا و شعار با دو دسته قبل همآهنگی دارند اما در مرحله عمل، فقط به وظایفی میچسبند که کوچکترین ضرر مالی و جانی متوجه آنان نگردد. البته دلشان میخواهد که دیگران مبارزه کنند و در راه پیشبرد دین فداکاری نمایند، اما خودشان در این راه تحمل کوچکترین ضرری را ندارند، که البته این گروه از قبلیها ضعیفتر میباشند.
4- اما دسته چهارم کسانی هستند که فقط در سطح شعار دادن و ادعا کردن، با گروههای قبلی هماهنگ و در جایی هم داغتر هستند و عمل آنها اصلا دارای اثری نمیباشند و دلشان به طرف مومنان نیست و چه بسا بر ضد مومنین نیز کار میکنند.
حضرت علی (ع) میفرماید: «من الایمان یستدل بالعمل و من العمل یستدل بالایمان»
بزرگترین دلیل ایمان، داشتن عمل است و بزرگترین دلیل عمل کردن، ایمان داشتن است.
در واقع ایمان و عمل دو اصل اساسی و دو رکن انفکاک ناپذیر است که هیچگاه یکی منهای دیگری مورد قبول خداوند متعال نخواهدبود.
«الایمان و العمل اخوان توامان و رفیقان لا یفترقان لا یقبل الله احد هما الا بصاحبه» (غررالحکم-55)
پس آن چه تا کنون درباره «ایمان» و «مومن» به بحث آوردیم به صورت زیر جمع میکنیم:
الف – ایمان عبارت است از یک نوع پیمان و گره قلبی که همچون خط روشنی در صفحه دل انسان نقش میبندد و دارای شدت و ضعف نیز میباشد.
ب- مومنین کسانی هستند که تمام عملکردهای اجتماعی آنان از ایمانشان نشات یافته و جهت وجودشان با مسیر اعتقادی آنها وحدت کامل دارد و شعار عمل آنان از یک نوع تطابق و همآهنگی برخوردار استو در نهایت نیز بر اساس درجات مختلف ایمان، مومنین به طبقات و دسته های گوناگون تقسیم میگردند.
ادامه دارد ...
انتهاي پيام/م75
پربیننده ترین
- ● معلمان لنده، سربازان بیادعای تعلیم و تربیت
- ● دادستان جدید لنده معارفه شد/ برچیده شدن بساط قمارانلاین/ رسیدگی به پرونده کثیرالشکی +تصاویر
- ● ماجرای مرگ مبهم کودک لندهای چه بود؟
- ● بارگیری اقلام موکب بابالحوائج لنده به شلمچه
- ● دادستان جدید لنده معرفی شد
- ● بررسی میدانی مشکلات کشاورزان لندهای
- ● میز خدمت مسئولان در نمازجمعه لنده
- ● برگزاری اربعین شهدای اقتدار در لنده/اربعین ارسال پیام روشن همبستگی شیعیان است
- ● آتش گرمای هوا بر پیکر شبکه برق لنده
- ● رقابت ۴۳۵ داوطلب لندهای در کنکور سراسری
- ● خدمت شبانهروزی موکب بابالحوائج به زائرین در شلمچه
- ● تجدید میثاق مسئولان قضائی لنده با آرمانهای شهدا
- ● میثاق با شهدا در سالروز تشکیل نمازجمعه
- ● از مسئول تا مردم؛ همه کمککار نظام باشیم
- ● ناترازی برق و خسارتهای مردمی در لنده
آخرین اخبار
- * ساخت بارگاه امامزاده عمادالدین ولی (ع) در لنده
- * بازدید مسئولان کهگیلویهوبویراحمد از موکب باب الحوائج لنده
- * پیام تبریک مسئولان شهرستان لنده برای روز خبرنگار
- * لنده در انتظار آب؛ وعدههای مسئولان عملی میشود؟
- * خدمت شبانهروزی موکب بابالحوائج به زائرین در شلمچه
- * برگزاری اربعین شهدای اقتدار در لنده/اربعین ارسال پیام روشن همبستگی شیعیان است
- * لنده میعادگاه اربعین شهدای اقتدار+تصاویر
- * رنج سفرهای طولانی برای درمان پایان می یابد؟
- * عروج ملکوتی یکی از خادمین موکب باب الحوائج لنده
- * رهاسازی ماهی مُرده در رودخانه جن موگرمون
- * آبرسانی به ۱۱ روستای لنده با تانکر سیار
- * بررسی میدانی مشکلات کشاورزان لندهای
- * مسئولان دِین خود به مردم را ادا کنند
- * تسریع در روند اجرایی محور لنده - تشان
- * بارگیری اقلام موکب بابالحوائج لنده به شلمچه