خدا دانشگاه را دوست دارد/ شهيدان صفاي قدمتان

صداهاي در گلو مانده آزاد مي شوند. امروز به بركت شما فريادهايي كه در دل ها را به درد آورده بود فضا را به لرزه در مي آورد. يا زهرا يا حسين! در كنار خيابان جمعيتي مبهوت به تماشا ايستاده اند و بعضي از پنجره ها باز مي شوند و به جاي تابلوهايي كه از چيپس و چاي و كفش و نوشابه حرف مي زنند همه جا نوشته اند شهيدان صفاي قدمتان.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خبر لنده به نقل از صبح زاگرس سیده زینب حیدری در یادداشتی نوشت:
مي خواستم خود را در چيزي شايد بارشي از نور شستشو دهم و امروز بعد از جستجويي با عشق آن چه از بدن هاي لاغر و نحيفشان خود را به ما نشان داده ساعتي همراهي كرديم و به خاك سپرديم و به خانه هايمان باز گرشتيم.
اين جا دانشگاه است، چقدر خدا دانشگاه را دوست دارد، يقين دارم كه خدا اين مكان را انتخاب كرد تا ما بفهميم كه شما هم دانشجو بوديد ولي در مكتب خودش تلمذ كرديد.
اين خيابان ها، درختان فضاي خاص دانشگاه چيز ديگري است. و من اين جا در كنار دانشگاه و در نزديكي شما در ميان مه و دود و اسپند و بارش قطرات گلاب چه كنم؟
همه راه مي افتيم تو با تمام تلاش، من با همان آرامش ماشيني چقدر از من جلوتر فرياد يا زهرا بلند مي شود. اما هر چه مداحان و مردم سعي مي كنند به بلنداي يا زهراي شما نمي رسد، شايد براي همين بود كه اول كمر و بازويتان شكست و بعد پرواز كرديد. عطر عجيبي فضا را پر مي كند عطر ياس، عطر وجود مادر تنهاي شما.
چه خوب شد كه آمديد دلمان مثل سنگي شده بود كه حتي آب هم آن را شستشو نمي داد. شهرمان بوي غم گرفته بود، عطر كدام يار حسين(ع) را با خود آورديد؟ چه دليلي براي آمدنتان بود؟ به قوا آقايم خامنه اي(مدظله عالي) همه نام ها در گمنامي است. آن جا برايتان بهتر نبود كه به شهر آمديد؟ آن جا لااقل مادرتان را مي ديديد.
خدايا من چه مي گويم؟ آمده اند تا من بدانم ، بفهمم كه كيستيد كه اينگونه شهر در هياهوي نبودنتان پرپر مي زند.
داشتم مي گفتم، تنها زائر استخوان هاي پراكنده تان، جمعي هستيم كه به دنبالت مي آييم. مي خواهم خودم را به شما نزديكتر كنم شايد كمي پاك شوم و ديگر طاقت جا ماندن ندارم. جمعيت را كنار مي زنم دستانم را كه بالا مي آورم سياهي دستانم را كه مي بينم آن ها را پائين مي برم و سرم را روي كناره ماشين مي گذارمف مي خواهم با تو راه بروم با پاهايي كه نداري، سرم روي شانه ات بگذارم شانه اي كه جايش خالي است. با چشم تو همه جا را ببينم چشم هايي كه تاريكي اش از تمام كهكشان ها روشنتر است. دستانت را بگيرم، دستاني كه از سقف آسمان آويخته و با تو رواز كنم به آن جايي كه سال ها است رفته اي.آن جايي كه اين جانيست.
چگونه آمده اي مرد؟ دست و پايت كو؟ هواي خاطره انگيز چشمانت كو؟ اشك از عمق دل هاي تكه تكه زخمي كه هر روز ميليون ها بار سرباز كرده مي جوشد. از چشم هاي هميشه به راه و از چين و چروك صورت هاي سرازير مي شود. خيابان را اشك برداشته.
شنيدم ام مادر فضل الله بيمار است به دينتان نيامده بود اگر نشاني از فرزندش داريد بگوييد خيلي وقت است كه چشم به راه فضل الله است.
ديگر توان ندارم كمكم كن، تا شرمنده فاطمه زهرا(ص) نشوم، نمي دانم قامت بلند زيبايت در كدام بيابان به زمين افتاده، شايد در ميان همين تابوت ها باشي اما نه؛ گفتي كه نمي آيي.
نام.....نام پدر : روح الله.
آن چه بيشتر اشك هاي ما را روان مي كند ماندن ما در جايي است كه تو نخواستي نامت بر روي سنگ حتي به نام شهيد در آن جا باقي بماند. حتي نامت را با خود بردي و ما را در اين گرداب پر بلا رها كردي.
صداهاي در گلو مانده آزاد مي شوند. امروز به بركت شما فريادهايي كه در دل ها را به درد آورده بود فضا را به لرزه در مي آورد. يا زهرا يا حسين! در كنار خيابان جمعيتي مبهوت به تماشا ايستاده اند و بعضي از پنجره ها باز مي شوند و به جاي تابلوهايي كه از چيپس و چاي و كفش و نوشابه حرف مي زنند همه جا نوشته اند شهيدان صفاي قدمتان.
تا ابد نام را تو را بر كوچه ها حك مي كنيم. قبول كن كه اگر مثل من در هيچ جمع آسماني راهت نمي دادند و درها همه بسته مي شد و كليدها و رازها در سينه ها محبوس، بغضت همين قدر بزرگ مي شد و اشك هايت خشك. اما مي دانم كه تو چيز ديگري بوديف فرياد تو از همه ما غافلان بلندتر بود و ما وقتي به خود آمديم كه تو پريده بودي و من حتي پري از آن پرواز را به يادگار ندارم.
بي كس ترين اين جمع نالان من هستم. هركس دو يا سه ساعت شما را در آغوش مي گيرد و همراه قد خميده فاطمه زهرا(س) و چشمان گريان سلطان سبز پوش آسمان نشين مي گريد. آسمان را نگاه كن نديده بودم دسته كبوتري را كه اين طور بي قرار در يك گوشه آسمان پرواز كند و آسمان اين قدر پائئين بيايد.
تو كه 15 تا 19 سال بيشتر نداشتي و تا پيش از اين مادر هميشه مارقبت بود چطور گرماي جنوب را با تشنگي، گرسنگي، بي خوابي و سنگيني اسلحه تحمل كردي؟ خسته ام ! به اندازه تمام سال هاي كه همسنگرانت را در شهر به چشم غريبه نگاه كرده اند. بغض دارم چقدر دلم براي تو و روزهاي بودنت براي آن سال ها كه قصه كودكي ام ، عطر وجود تو، خوبي هاي تو، رزم و شهادتت تنگ شده، حتي اگر صد سال ديگر بي تو زندگي كنم باز هم زندگي واقعي من شمائيد.
خيلي راه آمده ام، اما من فقط حرف زده ام و تو سكوت كرده اي. منتظرم برايم از آن سوي درها كه سال هاست پشت آن نشسته ام حرف بزني. آري من غريبه ام، اما اگر به اندازه تمام سال هاي نبودنت راه باشد مي آيم. همه مي خواهند دستي به تابوتتان بزنند. چند نفر با گريه ل هاي كه به ماشين نصب شده را پرپر مي كنند و مردم پائين ماشين براي تبرك بر مي دارند و ديگري روي تابوتهايتان گلاب مي پاشد مرد ها و زن ها يا حسين گويان شما را به داخل حسينيه مي برند و مي دانند كه با شما به امام حسين نزديكند. من يك خوابم ، يك رويا و يك غبارف اما اين ها حتي مثل من فراموش نمي شوند تا هميشه براي ما مقدسند. تابوت هايتان را روي هم چيده اند روي پرچم سه رنگ جايي نيست كه پيغامي نوشته نشده باشدو سلاممان را به اهالي آسمان برسانيد و ديگر بايد به اعماق شهر برگردم.
انتهای پیام/م.ن
پربیننده ترین
- ● لبیک «یا حسین» مردم لنده در روز عاشورا
- ● آغاز فصل جدید؛ سرپرست میراث فرهنگی منصوب شد
- ● عزاداری شب عاشورا در لنده
- ● حمله نافرجام رژیم صهیونی به پدافند ماغر
- ● عزاداری مردم لنده در شب هفتم محرم
- ● خداحافظی بیژنی فرد، استقبال از مشهدیزاده/مشهدی زاده:طایفه گرایی و سیاسی کاری در جهادکشاورزی سَم است+تصاویر
- ● اقامه نماز ظهر عاشورا در لنده+تصاویر
- ● اقتدار نیروهای مسلح هیمنه پوشالی اسرائیل را شکست
- ● از تخته سیاه مدرسه تا نوحههای دشت کربلا
- ● برگزاری مراسم گرامیداشت شهدای اقتدار در لنده
- ● لنده عطرآگین شد؛ غبارروبی مزار پاک شهیدان
- ● شور حسینی؛ شب چهارم محرم در لنده
- ● برخورد با عاملان شایعات در لنده
- ● عزاداری شب دوم محرم در لنده
- ● همنوایی عزاداران حسینی با شام غریبان در لنده
آخرین اخبار
- * از مسئول تا مردم؛ همه کمککار نظام باشیم
- * میثاق با شهدا در سالروز تشکیل نمازجمعه
- * آتش گرمای هوا بر پیکر شبکه برق لنده
- * بصیرت مردم معادلات دشمنان را به هم ریخت
- * آخرین وضعیت اعتبارات کمیته برنامهریزی لنده
- * پیشرفت ۷۰درصدی مرکز توانبخشی معلولان لنده
- * غرقشدگی بیامان؛ ۷ قربانی در کهگیلویه
- * تحول اقتصادی لنده؛ ۵۲ درصد رشد اعتبارات
- * غرق شدن جوان لندهای در رودخانه مارون
- * رقابت ۴۳۵ داوطلب لندهای در کنکور سراسری
- * ۵۰۰ مددجو تحت حمایت خدمات بهزیستی لنده
- * ۶۰ درصد بیماریهای نوپدید منشأ حیوانی دارند
- * بارقه امید در دل بانوان لنده ای
- * هشدار ستاد بحران لنده با ورود سامانه بارشی
- * دشمن با تغییر نگرش، حجاب را هدف گرفته است